تمام عمر دلم سمت و سوی هر جا رفت


تمام عمر دلم سمت و سوی هر جا رفت

که عاقبت رَه جویم به سمت دریا رفت

شدم غلام شهنشاه طوس و فهمیدم

که خاک کوی رضا تا به عرش بالا رفت

از آن زمان که شفاخانه اش به راه افتاد

دگر زِ روی زبان ها دم مسیحا رفت

همین که نغمه ی نقاره کوه پیما شد

صدای نعره ی ناقوس از کلیسا رفت

به کیمیای وجودت قسم دلم به حرم

چو خاک آمد و چون زَر نفیس و اعلا رفت

طبیب نسخه ی ما را شراب ناب نوشت

که دل به سمت خراسان سوی مداوا رفت

هوای کرب و بلا و نجف که جای خودش

زِ سر زِ عطر ضریح هوش درجا رفت

خدا گواست هر آن زائری که کرب و بلاست

چو داد حضرتتان را قسم به زهرا رفت

خوشا به حال دلم امشب از میان قفس

گرفت از تو برات و بدون ویزا رفت

فرشته پر زد و آمد و گفت جبریلم

کنار پنجره فولاد او به اغما رفت

بدون دل شدم و دل ربود از من طوس

همین که یوسف مصرم سوی زلیخا رفت

 

شاعر : جعفر ابوالفتحی





مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

biniazan.blogfa.com رهپویان وصال مهندسی برق و قدرت Janet نوشته های دل من تولیدی مانتو و مقاله درمورد تولیدی مانتو دوربین مدار بسته امیرمحمد قنبرپور چهارمحالی Ann