شرح دیوانگیم رد شده از هر سخنی
شرح دیوانگیم رد شده از هر سخنی
هر که در دهر پی نام و نشان است علنی
شهره ی شهر شده ت از بس تا
اهل عالم به خدا من حسنی ام حسنی
جانم حسن ، جانانم حسن
روح من و ریحانم حسن
نوکر دربار تو هستم سنه قربانم حسن
. سنه قربانم حسن ، سنه قربانم حسن .
من اگر بهر حسین بن علی م
گریه گر میکند این پیرهنم روی تنم
به روی سینه ی من حک شده با خط درشت
من حسینی شده ی دست امام حسنم
شاهم حسن ، دلخواهم حسن
ای قمر و ای ماهم حسن
نوکرم و کرب و بلامو زِ تو میخواهم حسن
. سنه قربانم حسن ، سنه قربانم حسن .
عرش را خم به دو ابرو زدنش ریخت بهم
لشکری را سر زین پا شدنش ریخت بهم
خیبر و بدر و حنین ، فتح و فتوح علی و
در جمل عایشه ها را حسنش ریخت بهم
شیر جمل ، ای حضرت یل
ای غضبت شمشیر عجل
ای به دم تیغ تو مُردن حسن احلی من عسل
. سنه قربانم حسن ، سنه قربانم حسن .
با کرامات حسن مور سلیمان بشود
آخرین شام خزان صبح بهاران بشود
به ید حضرت قائم نگرد آخر سر
اهل عالم عربستان حسنستان بشود
تاج سرم ، ای بال و پرم
سائلتم ای جان کرم
آخر سر شیعه براتون آقا میسازه حرم
. سنه قربانم حسن ، سنه قربانم حسن .
درباره این سایت