میشویمت ای همسرم با اشک چشمانم تو را


میشویمت ای همسرم با اشک چشمانم تو را

در این دل شب میروی از خانه ام زهرا کجا

اسماء بریز آب روان اما کمی آهسته تر

از کینه ی دشمن شده زهرای بشکسته پَر

بر پیکر از گل نازک او مانده نشانه از تازیانه

آخر گرفت از من فاطمه را دست زمانه با هر بهانه

. خدانگهدار زهرای حیدر ، زهرای حیدر (2) .

بر روی دیوار از غمت ، سر میگذارد حیدرت

ماندم که دستش میرسد بر زخم روی پیکرت

بر صورت نیلی تو میگرید آن خیبرشکن

خواهد شد او باخبر از کوچه و آن راز حسن

بر صورت از سیلی کبودش دستش رسیده اشکش چکیده

آن باغبان که گل را ندیده حالا که دیده رنگش پریده

. خدانگهدار زهرای حیدر ، زهرای حیدر (2) .

من میبرم جسم تو را از آشیانه نیمه شب

در زیر تابوتت علی جانش دگر آید به لب

زینب ندارد طاقتی در زیر تابوت دیده ام

چند قطره خون تازه ای می آید و خون شد دلم

پهلو شکسته قامت خمیده آید به صحرا در بین اعداء

بر روی نیزه رأس حسینش بر سر زند او با درد بازو

. جانم حسین جان ، جانم حسین جان .





مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مرکز خرید دام زنده در تهران عکس جدید جاوا و تکنولوژی های آن رشته کشتی زرین دانش closed زندگی با عطرِ هل فروشگاه اینترنتی تک وال ای ام پلاس